نمیدونم چم شده!!!
پیش خودم میگم کاش اینطور علاقه مند نمیشدم بهش
نمیتونم درست تصمیم بگیرم فکر کنم
احساس ضعف میکنم احساس عجز ناتوانی
سابقه نداشته این وضعیت
خدایا چرا اینطور شدم من!!!
قبلا منطقی تصمیم میگرفتم رفتار میکردم
الان میرم ادره آهنگ گوش میدم....
امروز در خلوت و آرامش نشسته بودم چایی توو دستم بود از پشت پنجره به نعمت زیبای خدا،به بارش برف نگاه میکردم
ساعت سه اینطورا بود یه مورد خاص غیرقابل پییش بینی اتفاق افتاد
امر خیرخواستگار
توو این جور مواقع آدم میمونه چی بگه!!!
اگه فکر میکنین چنار بهم پیشنهاد داده سخت در اشتباهین
همه میان ازم خواشتگاری میکنن جز اون
من تنها به چنار بله میگم
تا الان چن تا خواستگار بخاطر اون رد کردم
چنار ای کاش متوجه میشدی
اگه اونارو قبول میکردم االان اینجا نبودم
من فقط چنار خودمو میخوام