loading...
دل نوشته های دختر کارمند
دختر کارمند بازدید : 54 دوشنبه 14 بهمن 1392 نظرات (1)

ساعت ده شب شده و من همچنان در اینترنت بسر میبرم

دلم برای چنار تنگش شده

چنار دوست دارم

چنار هر بار اومدم فراموشت کنم نشد

چنار من نمیتونم فراموشت کنم

چنار  ذره ذره وجودم دوست داره

چنار من تورو نه واسه خودم نه از سر هوس میخوام عمر دوباره منی تورو واسه نفس میخوام

نمیدونم چی شد چطور شد انقدر بهت علاقه مند شدم

دیوونت شدم شیفتت شدم

از همون اولش حس خوبی بهت داشتم به دلم نشستی

یواش یواش حس خوب تقویت شد بیشتر شد الان داره فوران میکنه

اون اولش شاید فراموشی آسون بود الان دیگه نه

هر روز جلو چشمی

میبینمت میشنومت احساست میکنم

نفسم به نفس تو بسته شده

چنار انتخاب عقل و دلمی

راستش اولش عقلم تاییدت کرد بعدش دلم

واسه همینه نمیتونم فراموشت کنم

احساس دل از عقل بالاتره

چنار فردا بیا پیشم

چنار تنهام نذار

چنار دیگه مثه اون وقتا ازت خجالت نمیکشم

قول میدم این دفه منم همراهی کنم

منم باهات صحبت میکنم

چنار

میای فردا پیشم!!!

چنار مرتب اون صدای قشنگت توو گوشم پیچیده میشه

چنار من تورو واسه خوب بودنت اینکه پسر واقعا خوبی هستی دوس دارم

چنارم عشقم دلیل نفس کشیدنم دلیل زندگی کردنم  دوست دارم

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط ღ خانــــه آرام مــــن ღ در تاریخ 1392/11/19 و 7:38 دقیقه ارسال شده است

سلام حالا چرا اسمشو گذاشتی چنار؟!
پاسخ : چون حکایت ما مثه سریال عمر گل لاله میمونه اونم همچون چنار
یه سری سو تفاهما پیش اومد توو ادارمون خیلیا خبر دارن دوستای اون همکارای مسن تر


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 19
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 34
  • بازدید کلی : 4,016
  • کدهای اختصاصی

    هدایت به بالا

    کد هدایت به بالا