loading...
دل نوشته های دختر کارمند
دختر کارمند بازدید : 55 دوشنبه 14 بهمن 1392 نظرات (1)

ساعت ده شب شده و من همچنان در اینترنت بسر میبرم

دلم برای چنار تنگش شده

چنار دوست دارم

چنار هر بار اومدم فراموشت کنم نشد

چنار من نمیتونم فراموشت کنم

چنار  ذره ذره وجودم دوست داره

چنار من تورو نه واسه خودم نه از سر هوس میخوام عمر دوباره منی تورو واسه نفس میخوام

نمیدونم چی شد چطور شد انقدر بهت علاقه مند شدم

دیوونت شدم شیفتت شدم

از همون اولش حس خوبی بهت داشتم به دلم نشستی

یواش یواش حس خوب تقویت شد بیشتر شد الان داره فوران میکنه

اون اولش شاید فراموشی آسون بود الان دیگه نه

هر روز جلو چشمی

میبینمت میشنومت احساست میکنم

نفسم به نفس تو بسته شده

چنار انتخاب عقل و دلمی

راستش اولش عقلم تاییدت کرد بعدش دلم

واسه همینه نمیتونم فراموشت کنم

احساس دل از عقل بالاتره

چنار فردا بیا پیشم

چنار تنهام نذار

چنار دیگه مثه اون وقتا ازت خجالت نمیکشم

قول میدم این دفه منم همراهی کنم

منم باهات صحبت میکنم

چنار

میای فردا پیشم!!!

چنار مرتب اون صدای قشنگت توو گوشم پیچیده میشه

چنار من تورو واسه خوب بودنت اینکه پسر واقعا خوبی هستی دوس دارم

چنارم عشقم دلیل نفس کشیدنم دلیل زندگی کردنم  دوست دارم

دختر کارمند بازدید : 38 دوشنبه 14 بهمن 1392 نظرات (0)

سلام                    آخ آخ چه امروز هوا سرد بود جه برفی اومد

 امروز حالو حوصله نداشتم "ناراحت"اصولا روزایی که چنار نمیبینم اینطوریم

تنها یه بار سر صب دیدمش اونم تنها یه نگاه کوچولو

کار خداست،همیشه سر راه هم سبز میشیملبخند  همیشه با اسانسور زوج میرم دیدم اسانسور زوج نمیاد با فرد رفتم"لبخند"همینکه از اسانسور پیاده شدم چنار دیدم توو سالن بود پیش آقای پ،چنار کاپشن سفید پوشیده بود عزیزم قیافش بامزه شده بود

از یعد ناهار اون سمت که من میشینم خلوت شده بود منم حجم کارم سبک شده بود کاپشنمو انداخته بودم رو پام یخ زده بودم از سرما یه کم کتاب خوندم چای خوردم

"قلب"دلم میخواست چنار پیشم میومد ولی نیومد

رفتم طبقه چنار،به دوستم سر زدم ازش پرسیدم چنار امروز اومده؟ کفتش: آره اومده. خودم خندم گرفت ازینکه این سوال پرسیده بودم چون صبی دیده بودمش

چه کنیم دیگه!!!عشق و عاشقی حواس واسمون نزاشته!همینکه خودمو جا نمیذارم خیلیه

وقت رفتن بود کارت زدم و رفتم

تازه امروز یه اتفاق خوبم واسم افتاد،داشتم از مرکز خرید ...رد میشدم که شنیدم یکی میگه سی دی رقص عربی اسپانیایی...

بین خودمون باشه ها من اصن رقص بلد نیستم توو مهمونیا جشنا...هزارتا بهونه میارم...همیشه فرار میکنم از رقص

آخه تا کی!!!تا کی فرار کردن،بهونه آوردن

از تابستون دمبال کلاس رقص میگشتم  چن تایی پیدا کردم اما هیچ کدومش جور نشد

میخواستم کلاسای یه ماهه واسه شب عید برم هزینه هر کلاسش پنجاه تومن بود بابا کرم و ترکی یه ماهه بودش

لبخندکارم راحتتر شد سه تا سی دی خریدم همش شد شیش تومن عربی ایرانی اسپانیایی ترکی باله...

به همین راحتی و ارزونی

خودم خونه یاد لبخندمیگیرم

 

دختر کارمند بازدید : 40 دوشنبه 07 بهمن 1392 نظرات (0)

سلام        

این روزا حال و احوال خوشی ندارم،عشقم از یه طرف، تیکه انداختن ...همکارا یه طرف و کارای مسقره ای که بهمون میدن

خیلی فشار رومه،بچه هامون با نگاهاشون قورتم میدن دو تا رقیب عشقی دارم که پدرمو دروردن یکیشون بود این چند وقت محلم نمیداد خانوم حالا که دیده اون عزیز نمیتونه تور کنه حالا یکی دو روزه بهم سلام میکنه امروز برگشتم خونه به این قضیه فکر کردم که چرا حالا بهم سلام میکنه...خب اینکه مشکلی نداره منم از فردا به همون راهش ادامه میدم سلام نمیکنم تا بقیه متوجه کار خانوم بشن منظورم ازین خانوم،همون خانومی که کنار اقای محبوب من میشینه،یعنی خودشو کشت تا اقای مارو خر کنه گول بزنه از هزاران هزار ترفند مکر و حیله استفاده کرد اما دست اخر نتونست ماهی شکار کنه

آخه،همکار جون با این کارا نمیتونی پسری خر کنی برو خانومی یاد بگیر،بذار انتخاب بشی نه اینکه انتخاب کنی

من از اولش انتخاب شدم انتخاب نکردم

بله حقیقت اینه

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 19
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 16
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17
  • بازدید ماه : 20
  • بازدید سال : 49
  • بازدید کلی : 4,031
  • کدهای اختصاصی

    هدایت به بالا

    کد هدایت به بالا